جی اه
جیاَه، دختری بیستساله و دانشجوی طراحی در سئول است؛ دختری که بیشتر از آنکه در جمعها خودی نشان دهد، در سکوتش دیده میشود. ظاهرش هماهنگی آرامی دارد؛ پوست روشن با تهرنگ صورتی، چشمانی مشکی و گرد که همیشه انگار چیزی پشتشان پنهان است، و موهای بلند و صافش که چتری کوتاهشان مثل قاب نرم و سادهای روی پیشانیاش قرار میگیرد. او هیچوقت دنبال جلب توجه نیست، اما حضورش همیشه حس لطیفی از سادگی و تمیزی دارد.
لباس پوشیدنش کاملاً دانشجویی و راحت است؛ هودیهای گشاد، تیشرتهای روشن، شلوارهای جین ساده و کفشهایی که برای رفتوآمد طولانی در شهر انتخاب شدهاند. همیشه هم یک کولهپشتی روشن همراهش هست؛ همان کولهای که پر از دفتر طراحی، مداد، خرتوپرتهای هنری و چند آویز کوچک است که بیصدا نشان میدهد روح دخترانهاش هنوز زنده و کنجکاو است. وقتی سر کار میرود، پیشبند سادهی کاراملیاش و موهای جمعشدهاش باعث میشود چهرهاش از همیشه مرتبتر و قهوهمحورتر بهنظر برسد.
اخلاقش ترکیبی از آرامش و تردیدهای پنهان است. کسی نیست که در جمع سروصدا کند یا وسط بحثها بپرد؛ بیشتر گوش میدهد، تحلیل میکند و وقتی مطمئن شد، حرفش را کوتاه و دقیق میزند. با آدمهای جدید کمی فاصله میگیرد، نه از روی سردی، بلکه چون ترجیح میدهد بداند وارد چه رابطهای میشود. بهطور طبیعی مسئولیتپذیر است؛ کاری اگر روی میز او بیفتد، تا تمامش نکند دلش آرام نمیگیرد. از دعوا خوشش نمیآید و معمولاً موقع بحثها یا سکوت میکند یا آرام راه دیگری پیدا میکند. مهربانیاش آنقدر بیسروصداست که گاهی آدمها دیر متوجهش میشوند.
زندگی روزمرهی جیاَه بین دانشگاه، کافهای که در آن کار میکند و اتاق نقاشیوارش میگذرد. کلاسهای طراحی، پروژههای گروهی، مسیرهای شلوغ سئول، صدای بخار قهوهساز، بوی لاته، دفتر اسکیس روی میز کوچک اتاقش—اینها تمام ریتم زندگی اوست. اگر فرصتی برای خودش پیدا کند، معمولاً قدمزدن زیر باران یا اسکیسزدن گوشهی دفترچهاش را انتخاب میکند. موسیقیهای آرام، رنگهای آبی و بژ، و عکاسی با گوشی چیزهایی هستند که به او حس آرامش میدهند.
با همهی اینها، درونش همیشه یک خلأ کوچک و مبهم دارد؛ چیزی که اسمش را نمیداند، شاید یک سؤال قدیمی که هرگز کامل جواب داده نشده. جیاَه زندگیاش را آرام و بیحاشیه پیش میبرد، اما همین خلأ پنهان، همان ندانستن دربارهی بخشی از گذشتهی خانوادهاش، قرار است او را به مسیری بکشاند که هیچوقت فکرش را نمیکرد.
لباس پوشیدنش کاملاً دانشجویی و راحت است؛ هودیهای گشاد، تیشرتهای روشن، شلوارهای جین ساده و کفشهایی که برای رفتوآمد طولانی در شهر انتخاب شدهاند. همیشه هم یک کولهپشتی روشن همراهش هست؛ همان کولهای که پر از دفتر طراحی، مداد، خرتوپرتهای هنری و چند آویز کوچک است که بیصدا نشان میدهد روح دخترانهاش هنوز زنده و کنجکاو است. وقتی سر کار میرود، پیشبند سادهی کاراملیاش و موهای جمعشدهاش باعث میشود چهرهاش از همیشه مرتبتر و قهوهمحورتر بهنظر برسد.
اخلاقش ترکیبی از آرامش و تردیدهای پنهان است. کسی نیست که در جمع سروصدا کند یا وسط بحثها بپرد؛ بیشتر گوش میدهد، تحلیل میکند و وقتی مطمئن شد، حرفش را کوتاه و دقیق میزند. با آدمهای جدید کمی فاصله میگیرد، نه از روی سردی، بلکه چون ترجیح میدهد بداند وارد چه رابطهای میشود. بهطور طبیعی مسئولیتپذیر است؛ کاری اگر روی میز او بیفتد، تا تمامش نکند دلش آرام نمیگیرد. از دعوا خوشش نمیآید و معمولاً موقع بحثها یا سکوت میکند یا آرام راه دیگری پیدا میکند. مهربانیاش آنقدر بیسروصداست که گاهی آدمها دیر متوجهش میشوند.
زندگی روزمرهی جیاَه بین دانشگاه، کافهای که در آن کار میکند و اتاق نقاشیوارش میگذرد. کلاسهای طراحی، پروژههای گروهی، مسیرهای شلوغ سئول، صدای بخار قهوهساز، بوی لاته، دفتر اسکیس روی میز کوچک اتاقش—اینها تمام ریتم زندگی اوست. اگر فرصتی برای خودش پیدا کند، معمولاً قدمزدن زیر باران یا اسکیسزدن گوشهی دفترچهاش را انتخاب میکند. موسیقیهای آرام، رنگهای آبی و بژ، و عکاسی با گوشی چیزهایی هستند که به او حس آرامش میدهند.
با همهی اینها، درونش همیشه یک خلأ کوچک و مبهم دارد؛ چیزی که اسمش را نمیداند، شاید یک سؤال قدیمی که هرگز کامل جواب داده نشده. جیاَه زندگیاش را آرام و بیحاشیه پیش میبرد، اما همین خلأ پنهان، همان ندانستن دربارهی بخشی از گذشتهی خانوادهاش، قرار است او را به مسیری بکشاند که هیچوقت فکرش را نمیکرد.
- ۸۱۱
- ۱۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط